ناظیم حكمت ران (Nazım Hikmet Ran)

یازار : زنگانلي آيخان

+0 به یه ن
                  


ناظم حكمت ران (Nazım Hikmet Ran) (زاده نوامبر ۱۹۰۱ درگذشته ۳ ژوئن ۱۹۶۳) از برجسته‌ترین شاعران و نمایشنامه‌نویسان تركیه بود.

                                                 
وی در شهر سالونیكا دومین شهر بزرگ یونان امروزی كه در آن زمان جزو امپراتوری عثمانی بود، به دنیا آمد.
او از سن ۱۴ سالگی به سرودن شعر پرداخت. او در سن ۱۹ سالگی در سفری كه به شوروی داشت از نزدیك با نسل جدید هنرمندان انقلابی آشنا شد و جسارتی بیشتر را درایجاد تحول در شكل و محتوای شعر تركیه یافت.
در سال ۱۹۲۰ مصطفی كمال پاشا قوایی را تشكیل داد ناظم حكمت درآناطولی خواست در جنگ استقلال شركت كند ولی پذیرفته نشد واز نیروی دریایی به خاطر افكار كمونیستی اش اخراج شد. بالاخره به عنوان معلم به یكی از دهات آناتولی فرستاده شد. معلمی در آنجا او را بیشتر به مردم فقیر نزدیك كرد چنانكه محبوبیتش در میان مردم زنگ خطری برای خوانین و متنفذین محلی محسوب می‌شد و آنان تصمیم به قتل او گرفتند. عرصه به روی او كاملاً تنگ شد و سرانجام ناگزیر به فرار به روسیه گردید
در سال ۱۹۲۵ كه دیگر جنگ پایان یافته بود و مصطفی كمال رئیس جمهور تركیه بود به وطن بازگشت و به انتشار اشعارش در مجله پرداخت‌. ولی بعد از چندی تحت تعقیب قرار گرفت و ناگزیر زندگی مخفی اختیار كرد. سپس غیاباً به پانزده سال حبس محكوم شد. ناظم دوباره به مسكو پناه برد. دوسال بعد پس از تصویب قانون عفو عمومی به تركیه آمد. اما به‌محض آنكه قدم در خاك وطنش گذاشت دستگیر شد. این اقدام دولت تركیه با انتقادهای شدید از داخل و خارج مواجه شد و سرانجام دولت مجبور گردید او را آزاد كند
                                                
ناظم حكمت ناظم ۲۷ ساله با دو حبس ۲۰ و ۱۵ ساله به ۳۵ سال زندان محكوم می‌شود در سال ۱۹۳۸ به ۱۵ سال زندان محكوم شد و ماهها را در یك سلول كوچك و ممنوع‌الملاقات سپری كرد. بعداً باوجود اینكه در زندان بسر می‌برد در محاكمه دیگری به جرم عصیان علیه حكومت مركزی به ۲۰ سال زندان محكوم شد و آخرین حكم محاكمه به ۲۸ سال و چند ماه رسید ناظم حكمت شاعر آزادی در زندان روزگار سختی را می گذراند.

              

از سال ۱۹۴۶ به بعد، اشعار او با وسایل مختلف از زندان خارج می‌شد و پس از ترجمه در مطبوعات فرانسه به چاپ می‌رسید. در آن زمان هیچكدام از مطبوعات تركیه جرأت نداشتند نامی از او ببرند. اشعار وی در دنیا هیجان زیادی برانگیخت و آزادیخواهان و روشنفكران مبارز جهان به اعتراض برخاستند و در پاریس كمیته نجات ناظم حكمت تشكیل یافت‌. اعتراض به محكومیت او در سطح جهانی خشم چهره‌های سرشناسی چون برتراند راسل، ژان پل سارتر، پابلو پیكاسو، برتولت برشت، لویی آراگون، و پابلو نرودا را برانگیخت اعتراضات شدید خود را به دولت تركیه ابراز داشتند و آزادی وی را خواستار شدند. ناظم در سال ۱۹۵۰ در زندان بورسا دست به اعتصاب غذایی زد.. سرانجام با اتفاق هایی كه در مجلس تركیه رخ می دهد، لایحه ای تصویب می‌شود كه به همه مجرمان عفو عمومی بخورد و واضح است كه ناظم حكمت هم شامل این عفو خواهد شد، با این كه دشمنان شوكه شده او مشكلاتی بر سر تصویب این لایحه ایجاد كردند اما سرانجام «ناظم حكمت» پس از ۱۳ سال از زندان آزاد شد همراه با بیماری قلبی و ذات الریه ای كه سال‌ها او را عذاب می داد. در این سال‌ها ناظم حكمت شعر سرود، شعرهایی برای آزادی و انسانیت.

 

پس از آزادی اش به او گفتند باید به خدمت نظام وظیفه برود و او كه حدود پنجاه سال داشت، دانست كه این دسیسه ای است برای از بین بردنش و چون در آن سن و سال نه توان مقابله داشت نه حوصله درگیری، تصمیم گرفت از سرزمین اش كوچ كند. دسیسه دشمنانش این بود كه او را به خدمت سربازی در منطقه ای بد آب و هوا ببرند و در آنجا او را از بین ببرند یا شاید او خود به خود به دلیل بیماری هایش از بین برود. ناظم حكمت كه در پلیس دریایی تركیه خدمت كرده بود و دیگر خدمت سربازی برای او قانونی نبود.

دشمنان با طرح توطئه‌ای خواستند او را سر به نیست كنند، ناظم بار دیگر مجبور شد وطن و مردمش را كه به خاطر آنان زنده بود ترك كند وبه كمك دوستانش با قایقی از دریای سیاه به بلغارستان گریخت . او پس از اقامتی كوتاه در بلغارستان به شوروی رفت و ۱۳ سال باقی مانده از عمر خود را در غربت سپری كرد او در شوروی با زنی بنام ورا ولادیمیرونا تولیاكووا ازدواج كرد. ورا دو، سه هفته بعد از مرگ ناظم، در خفا، شروع به نوشتن گفتگوهای خود با ناظم می كند. بعدها همهٔ نوشته هایش به یك كتاب هزار صفحه ای تبدیل می شود. عزیزنسین برای عنوان كتاب «گفتگویی با ناظم پس از مرگ ناظم» را به او پیشنهاد می كند. اما این كتاب ۲۲ سال اجازهٔ چاپ نیافت و بین سال‌های ۱۹۶۳-۱۹۷۰ هیچ كتابی در مورد ناظم منتشرنشد.
                                           

سرانجام ناظم حكمت شاعر آزادی سرزمین تركیه در ژوئن ۱۹۶۳ در اثر سكته قلبی در مسكو جان سپرد و در گورستان نووودویچی به خاك سپرده شد.

ناظم حكمت در این ۱۳ سال به كشورهای زیادی رفت، شعر خواند و سخنرانی كرد در همین ایام بود كه در فستیوال جوانان برلین با «پابلو نرودا» شاعر شیلیایی آشنا شد همان كه پس از مرگ ناظم حكمت مرثیه ای دردناك برای او سرود
آثار او كه به بیش از ۳۰ زبان ترجمه و چاپ شد لیكن تا وقتی زنده بود نگذاشتند در وطن و به زبان خودش منتشر شود،تا اینكه‌ پس از روی كار آمدن رجب طیب اردوغان از ناظم حكمت به‌ عنوان یكی از بزرگان ادبیات تركیه‌ تكریم شد و آثارش یكی پس از دیگری به‌ چاپ رسیدند
       
برخی از آثار معروف ناظم حكمت ران:

ابر دلباخته، برادر زندگی زیباست، خون سخن نمی‌گوید، شمشیر داموكلس، طغیان زنان، رمان رمانتیك‌ها، فریاد وطن، شهری كه صدایش را از كف داده ‌است، جمجمه، خانه آن مرحوم، خون خاموشی می‌گیرد، نام گم كرده، حماسه شیخ بدرالدین، چشم‌
اندازهای انسانی كشور من، تبعید چه حرفه دشواری است، از یاد رفته، تصویرها، شیخ بدرالدین پسر قاضی، سیماونا، چشم اندازهای آدمی، شیرین و فرهاد صباحت، مهمنه بانو و آب سرچشمه كوه بیستون، یوسف و زلیخا، حیله، آیا ایوانوویچ وجود داشته‌است، گاو، ایستگاه، تارتوف، چرا بنرچی خودكشی كرد، چهره‌ها تلگرافی كه در شب رسید، نامه‌ها به تارانتا بابو، شهر بی نام، پاریس گل من، آدم فراموش شده، فرهاد و شیرین و عوضی